همه فکرم
به امید است به فرداها
که من باشم تو نباشی
همه قلبم پر از کینه
به دور از آب و آئینه
نه از پاکی نه از صافی
به او گفتم
که می خواهم
من باشم تو نباشی
همه روحم آزرده,
وجانم زخم خورده
از این دشمن
از این جانی
و شاید بیمار روانی
میدانم تو می فهمی
چرا گفتم؟
به او گفتم
که می خواهم
من باشم تونباشی
لذت از غم های بی تقسیم
و این تنهایی شیرین
که گاهیست به خون چشم رنگین
از این دنیا
از این فانی
شکایت کردم و گفتم
که می خواهم
من باشم تو نباشی.
همه فکرم
به امید است به فرداها
که من باشم تو نباشی
همه قلبم پر از کینه
به دور از آب و آئینه
نه از پاکی نه از صافی
به او گفتم
که می خواهم من باشم تو نباشی...
ادامه مطلبما را در سایت من باشم تو نباشی دنبال می کنید
برچسب : باشم,نباشی, نویسنده : tahghighi54hossein بازدید : 55 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1396 ساعت: 21:51